نیکان وسفر مشهد
نیکان جون از اونجایی که خیلی شیطون شدی مامان وقت نمیکنم مرتب خاطراتت رو بنویسم هر چند از صبح تا شب تمام حرکاتت واسه من خاطرست زندگی من
عزیز دلم سفر مشهد اولین سفر طولانی بود که با هم داشتیم اما تو پسر خیلی خوبی بودی وبا کمک بابا تونستی زیارت کنی دوست دارم
نیکانم کنار پنجره فولاد
نیکان تو مسیر در حال خوردن صبحانه
نیکان ومامانی توباغ البالو طرقبه
نیکان وبابایی
نیکان در حال خوردن شیشلیک -شاندیز
نیکان شاد وخرم از خواب بیدار شدی از اونجایی که کل شب رانندگی بابایی رو ندیدی در حال اذیت کردن وبیدار کردنشی
عشقم داره ماشین رو چک میکنه
باباااااااا تند نرووووو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی